خوب است، شما یک محصول دیجیتالی را ساخته اید- ممکن است این محصول یک اپلیکیشن گوشی همراه، یک نرم افزار تجاری، یک اپلیکیشن تحت وب سایت و یا هر چیز دیگری باشد. شما این محصول و طراحی خود را راه اندازی می کنید و مردم اپلیکیشن تان را دانلود می کنند که روز خوبی برای شما محسوب می شود. به نظر می رسد که به هدف خود رسیده اید و پیشرفت کرده اید.

اما سپس شما متوجه می شوید که کاربران بعد از اولین بازدید دیگر به طراحی وب سایت و یا اپلیکیشن شما باز نمی گردند و یا میزان جذب کلی محصولات تان بسیار نامناسب می باشد و یا کاربران تنها 1 درصد به ویژگی و عملکرد های محصول و یا نرم افزار تان جذب می شوند. چه اتفاقی می افتد؟

جواب این سوال ممکن است در تجربه ایجاد ارتباطات میان مشتریان محصولات شما نهفته باشد.

ارتباطات مشتریان با محصولات یک مورد اساسی است. اگر این امر نادیده گرفته شود، در استراتژی تولید محصول خود با مشکلاتی مواجه می شوید: سعی کنید در این زمینه موفق عمل کنید و از ماندگاری کاربران و میزان جذب بالای محصول خود لذت ببرید. اگر هم در این مورد نواقصاتی داشتید باید منتظر عواقب منفی آن باشید.

در حقیقت، بر اساس گفته های Uber’s Andrew Chen، برای وب سایت ها و اپلیکیشن های گوشی همراه بسیار ضروری است تا حداقل به طور استاندارد 70 درصد از کاربران جدید خود را سه روز بعد از دانلود هم چنان هیجان زده و مشتاق نگه دارند. دلیل اصلی برای اطمینان یافتن از این که تجربه ارتباطات مشتریان با محصولات می تواند نیاز تجارت و کاربران تان را تحقق ببخشد، همین موضوع است.

 

ارتباطات مشتریان با محصولات به چه معنا می باشد؟

قبل از این که به سراغ مثال هایی در این زمینه برویم، بیایید دقیقا مشخص نماییم که تجربه ارتباطات مشتریان با محصول و یا سرویس ها چیست و به چه ترتیب کار می کند.

در حالت پایه و اساسی، ارتباطات مشتریان با محصولات یک پروسه ای در نرم افزار و یا یک وب سایت است که شانس کاربر را برای استفاده موفق از آن ها افزیش می دهد. این پروسه به صورت اتوماتیک است و معمولا در ابتدای جستجو و پیشروی کاربر در یک محصول قرار دارد، اگر چه کاربران با تجربه زمانی که ویژگی های جدید یک محصول معرفی می شود، باز هم با این موضوع رو به رو می شوند.

یک پروسه ارتباطات مشتریان با محصول می تواند اشکال مختلفی داشته باشد- یک سری عملکرد های محصول، نحوه استفاده از محصول، ساخت اکانت در محصول، و غیره. هدف در این جا این است که به کاربران بگوییم برای این که از محصول بیشترین و بهترین استفاده را ببرند، باید چه مواردی را بدانند و از این رو باید آن ها را برای بازگشت دوباره به محصول ترغیب نماییم.

یک پروسه موفق ارتباطات مشتریان با محصول و یا وب سایت می تواند کاربران را خوشحال، با انگیزه و وفادار سازد؛ این پروسه موفق می تواند حس سردرگمی و ضعف را بعد از این که کاربران محصول و یا سرویس را دانلود کردند، کاهش دهد و از این رو نسبت به محصول و یا وب سایت شما هیجان زده و با انگیزه می شوند.

 

چه چیزی باعث می شود تا یک پروسه ارتباطات مشتریان با محصول بسیار عالی و بی نظیر اتفاق بی افتد؟

بسیار آشکار است که این پروسه به شدت بستگی به استراتژی جذب کاربر به محصول و یا سرویس مورد نظر دارد. اما چگونه متوجه می شوید که یک تجربه ارتباطات با محصول بسیار عالی را طراحی می کنید و آن را قدرت می بخشید؟

در ابتدا باید این را بگوییم که هیچ دو پروسه ارتباطات مشتریان با محصول و یا سرویس، یکسان نیستند. متاسفم بابت این مورد. اما پروسه ارتباطات مشتریان با یک وب سایت ممکن است برای دیگر سایت ها مخاطره آمیز باشد. پروسه ارتباطات مشتریان برای تمامی کاربران و برای تمامی محصولات عملی نمی شود. این پروسه همراه با تجربه کاربری بی نظیر نیاز به زمان، تحقیقات و تکرار دارد.

در هر صوت عملکرد های بسیار مفیدی در این میان وجود دارد که می توانند شما را در این پروسه کمک نمایند. طراح تجربه کاربری و موسس USERONBOARD.COM به نام SAMUEL HULICK این اصول و قوانین را در این زمینه توضیح داد:

 

پروسه ارتباطات مشتریان با اپلیکیشن و یا وب سایت باید به این ترتیب باشد:

1.روی عملکرد ها تمرکز کنید نه روی ارائه دستورالعمل ها: به جای این که ابزارهایی را در اختیار کاربران بگذارید که بعد ها در طول این پروسه به یاد بیاورند، قدم به قدم بر اساس عملکرد های شان این ابزارها را به آن ها آموزش دهید.

  1. آگاهانه پیش روید: آیا به کاربران خود مواردی را ارائه می دهید که باعث شود تا بهتر و ارزشمند تر از اپلیکیشن و یا سایت شما استفاده کنند، یا به دلیل نواقصاتی که در طراحی خود دارید، تنها سرشان را مشغول می سازید.
  2. باید مواردی را تکمیل کنید، نه رفع رجوع نمایید: "ارتباطات مشتریان با محصول" یک ویژگی نیست، اما در بیشتر مواقع این گونه در نظر گرفته می شود. آیا شما این پروسه را به عنوان کیفیت تجربه کاربری در نظر می گیرید که در محصول و یا بازار مورد نظر تان تکامل می یابد و یا آن را موردی می دانید که هر چند سال در میان تغییر می یابد؟
  3. به صورت جامع در این پروسه عمل کنید نه به صورت انفرادی: این پروسه می تواند به اسناد اصلی، پست های وبلاگی، دعوت از یک دوست، ایمیل های روزمره و یک تماس در زمان مناسب و غیره ارتباط داشته باشد. آیا شما تنها روی رابط کاربری تمرکز می کنید و باقی ماجرا را کنار می گذارید؟

 

اطمینان حاصل کنید که تجربه ارتباطات مشتریان با محصول تان بسیار کاربر محور است و اصلا محصول محور نمی باشد: SAMUEL در این باره اضافه می کند: "پروسه ارتباطات مشتریان با محصول زمانی که نرم افزار و یا وب سایتی تنها می خواهد خود نمایی نماید، با شکست مواجه می شود."

 

10 مثال از تجربه کاربری بسیار بزرگ و حیرت انگیز از ارتباطات مشتریان با محصول و یا سرویس

 

1.BASECAMP

مدیریت پروژه نرم افزار BASECAMP دارای تجربه کاربری بسیار بزرگ می باشد و لحظات لذت بخشی را برای کاربران خود وجود می آورد. سبک طراحی ساده در صفحه ساخت اکانت باعث شده است تا کاربران جدید ترس های خود را درباره نرم افزار تجاری بزرگ و گران قیمت BASECAMP کنار بگذارند و تشویش نداشته باشند. مهم ترین امر در این شرایط این است که رئیس این نرم افزار به کاربران شخصا سلام و احوال پرسی می کند. ارزش موجود در  BASECAMP این است که همکاری در تیم ها را اتقاء می دهد و مدیر اصلی این نرم افزار درست زمانی که با محصول ارتباط برقرار می کنید، به شما سلام می کند.

کاربران سپس وارد مرحله ساخت یک پروژه می شوند که دارای سبک عالی "یاد دادن و در اختیار گذاشتن ابزارها با توجه به عملکرد ها" در پروسه ارتباطات مشتریان خود می باشد. قبل از این که اصلا متوجه شوید، شما پروژه را در 3 مرحله انجام می دهید و ویژگی های BASECAMP به شما معرفی می شود – نمونه هایی از پروژه های شان را به شما نشان می دهند.